معنی عاشق بی پول
حل جدول
عاشق بی پول باید شبدر بچینه؛ این مثل کنایه ای ست به فرد عاشق و دلباخته که فقیر است و پولی ندارد
عاشق
دلباخته، دلشده، دلداده، شیدا، شیقته
گویش مازندرانی
عاشق، خواهان، شیفته
نام های ایرانی
پسرانه، دلباخته، دلداده، نام شاعر ایرانی قرن دوازدهم، عاشق اصفهانی
ضرب المثل فارسی
توضیح و مفهوم ضرب المثل عاشق بی پول باید شبدر بچینه
این مثل کنایه ای ست به فرد عاشق و دلباخته که فقیر است و پولی ندارد
لغت نامه دهخدا
عاشق. [ش ِ] (ع ص) عشق آرنده. ج، عُشّاق. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (آنندراج). آنکه در دوستی کسی یا چیزی به نهایت رسیده باشد. دل شیفته. شیفته دل. دلداده. دلشده. دل سوخته. دلباخته. دل از دست داده. دل از دست رفته: اورا حاسدان و عاشقان خاستند. (تاریخ بیهقی ص 382).
تو هم معشوق و هم عاشق تو هم مطلوب و هم طالب
تو هم منظور و هم ناظر تو هم شاهی و هم دربان.
ناصرخسرو.
عاشقان جان فشان کنند همه
شاهدان کار جان کنند همه.
خاقانی.
بقا دوستان را فنا عاشقان را
من آن عاشقم کز بقا میگریزم.
خاقانی.
عاشقان کشتگان معشوقند
برنیاید ز کشتگان آواز.
سعدی.
عاشق. [ش ِ] (اِخ) دهی است از دهستان ترگور بخش سلوانا شهرستان ارومیه واقع در هشت هزارو پانصدگزی شمال باختر سلوانا و چهارهزارو پانصدگزی باختر راه ارابه رو موانا به ارومیه محلی کوهستانی و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غله و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
فرهنگ عمید
قطعۀ فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده شود،
اسکناسی که توسط دولت یا بانک ناشر اسکناس چاپ و منتشر شود،
* پول خُرد: پول فلزی کمارزش، سکه،
* پول زرد (طلا): [مجاز] سکۀ طلا،
* پول سفید: [مقابلِ پول سیاه] [مجاز] پولی که از نقره سکه زده باشند،
* پول سیاه: [مجاز]
پول فلزی بسیار کمارزش، پشیز،
پول خردی که سابقاً از مس سکه میزدند، سکۀ مسی،
عاشق وش
عاشقمانند، مانند عاشق، همانند عاشق،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) مانند عاشق همچون عاشق.
عاشق کشی
عمل عاشق کش عاشق آزادی.
عاشق پرست
(صفت) کسی که هوا خواه عاشق خود باشد عاشق دوست عاشق پرست.
عاشق پرستی
هوا خواهی عاشق خود عاشق دوستی.
فرهنگ معین
(ش) [ع.] (اِفا.) دل داده، دل باخته. ج. عشاق.
فارسی به عربی
حبیب
معادل ابجد
521